تو بزرگ ترين سوالی كه تا امروز بي جوابه
نه تو بيداری نه تو خواب نه تو قصه و كتابه
برای دونستن تو همه ي دنيا رو گشتم
از ميون آتش و باد خشكی و دريا گذشتم
تو رو پرسيدم و خواستم از
.
.
.
تو بزرگ ترين سوالی كه تا امروز بي جوابه
نه تو بيداری نه تو خواب نه تو قصه و كتابه
برای دونستن تو همه ي دنيا رو گشتم
از ميون آتش و باد خشكی و دريا گذشتم
تو رو پرسيدم و خواستم از
.
.
.
هم صدای خوبم بخون تا بخونم
عمر من تو هستی بمون تا بمونم
یه جا ابره آسمون یه جا پر از ستاره
یه جا آفتابی آسمون یه جا می باره
بی تو اما همه جا
.
.
.
عشق لالایی بارون تو شباس
نم نمه بارون پشت شیشه هاست
لحظه شبنم و برگ گل یاس
لحظه رهاییه پرنده هاست
تو خود عشقی
.
.
.
تو از شهر غریبه بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی
تو از دشتای دور و جاده های پر غبار
برای هم صدایی هم زبونی اومدی
تو از راه میرسی
.
.
.
تو اون کوه بلندی که سرتا پا غروره
کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره
تو تنها تکیه گاهی برای خستگی هام
تو می دونی چی می گم
.
.
.
من آمده ام وای وای ، من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام
.
.
.
تو نه باروني ، نه شن باد
تو نه مرهمي ، نه فرياد
تو نه خسته اي ، نه همپا
تو نه از
.
.
.
داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی
شهر خاموش دلم رو تو پرآوازه کردی
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی
.
.
.
اگه تو با دل من يك دل و همراهي بگو
از دلم بي خبری يا اگه آگاهی بگو
تو با من قهري بگو آشتي اگه
.
.
.
به هم محتاجيم مثل ديوونه به خواب
مثل گندم به زمين مثل شوره زار به آب
ما به هم محتاجيم ما به هم محتاجيم
ما به هم محتاجيم مثل
.
.
.
کمکم کن کمکم کن نذار اینجا بمونم تا بپوسم
کمکم کن کمکم کن نذار اینجا لب مرگو ببوسم
کمکم کن کمکم کن عشق
.
.
.
اگه بمونی ، اگه بمونی
خورشيدو از اون بالا
می يارم برات
خوب میدونی
اگه بمونی ، اگه بمونی
مي بندم يه
.
.
.
چشمانم را روزهاست بسته ام
از درد نه از شوق
تا نبینی به جای عکست اشک را در چشمم
لازم نیست مرا دوست داشته باشی
من تـــــــــــــــــو را
به اندازهی هر دومان دوست دارم . . .
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه
.
.
.
پسر به دختر گفت :
اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم كه ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت كنم
دختر لبخندي زد و گفت :
.
.
.
برای خواب معصومانهء عشق
کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شب هنگام وحشت
کمک کن با تن هم پل بسازیم
کمک کن سایه بونی از
.
.
.
تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته
نبودنت فاجعه بودنت امنیته
تو از کدوم سرزمین تو از کدوم هوایی
که از
.
.
.
اگه آفتاب تو چشات خونه کنه ميتونه خورشيد و ديونه کنه
ميتونه خورشيد و ديونه کنه
ميتونه تو آيينه ی چشمای تو
.
.
.
بگو ای مرد من
ای از تبار هر چه عاشق
بگو ای در تو جاری خون روشن شقایق
بگو ای سوخته ای بی رمق ای کوه خسته
بگو ای با تو داغ عاشقای
.
.
.
شب چون به چشم اهل جهان خواب می دود
میل تو گرم، در دل بی تاب می دود
در پرده ی نهان دلم جای می کنی
گویی به چشم خسته
.
.
.
مردان هم قلب دارند
فقط صدایش یواش تر از صدای قلب یک زن است
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند
شاید ندیده باشی
اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند
هر وقت زن بودنتان را میبینیم
سینه هایمانرا به جلو میدهیم صدایمان را کلفت تر میکنیم تا مبادا . . .
لرزش دست هایمان را ببینید . . .
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی
.
.
.
همه چیز را مثل موهات
به باد بسپار
دلت را به من
یادت نرود مال منی!
این رنگهای نو به نو
این جنگهای ویرانگر
این سنگهای مرگ و زندگی
همه
حواس آدم را پرت میکنند
شیــــرینم . . . تیشه را برداشته ام ؛ تو فقط بگــو کدام ریشه ام !؟؟
می توان با یك گلیم كهنه هم . . .
روز را شب كرد و شب را روز
می توان با هیچ ساخت
می توان صد بار هم
مهربانی را
عشق را
با لبی خندانتر از یك شاخه گل تفسیر كرد
می توان بیرنگ بود هم چو آب
چشمه ای پاك و زلال
می توان در فكر باغ و دشت بود
میتوان این جمله را در دفتر فردا نوشت
"خوبی از هر چیز دیگر بهتر است" . . .
كاش بياموزيم دوست داشتن بند نيست
رهايي است
يک نفر در همين نزديکی ها
چيزي به وسعت يک زندگی برايت جا گذاشته است . . .
خيالت راحت باشد آرام چشمهايت را ببند
يکنفر برای همه نگرانی هايت بيدار است
يکنفر که از همه زيبايی هاي دنيا تنها تو را باور دارد . . .
در جان عاشق من شوق جدا شدن نيست
خو كرده ي قفس را ميل رها شدن نيست
من با تمام جانم پر بسته و اسيرم
بايد كه با تو باشم در پاي تو بميرم
عهــدي كه با تو بستم هرگز شكستني نيست
اين عشق تا دم مرگ هرگز گسستني نيست
خوشا چشمي كه رخسارش تو باشي
خوشا موجي كه طوفانش تو باشي
خوشا راهي كه پايانش تو باشي
خوشا قلبي كه مقلوبش تو باشي
تعداد صفحات : 5